روابط کار در کسب و کارهای کارآفرینانه
روابط کار فرآیندی است که از طریق آن مدیریت و کارکنان شرایط و ارتباطات کاری شناسایی و تعیین می نمایند که این روابط به صورت مکتوب و در برخی موارد نیز بصورت شفاهی تعریف می شود در یک سازمان تولیدی یا خدماتی عناصر مختلفی در روابط و کار ایفای نقش می کنند که با این توجه به دیدگاه های مختلف صاحبنظران عبارتنداز:
کارفرمایان،مستخدمین ،دولت و..
کارفرمایان کسانی هستند که سرمایه لازم برای شرکت مورد نظر را فراهم نموده و صاحب کسب و کار محسوب می شوند.
مستخدمین افرادی هستند که نیرو کار خود را در اختیار کسب و کار قرار داده و در سازمان کار می کنند.
دولت به عنوان عنصر اصلی و نظارت کننده روابط بین کارفرما و کارگران یا کارمندان را از طریق قوانین و مقررات تنظیم می نمایند.
مدیریت نیز به نمایندگی از طرف کارفرما برای تحقق اهداف سازمان با حداکثر کارآیی و بهره وری مشارکت کنندگان در فعالیت های سازمانی «کارفرما،مستخدم ، و حتی مشتریان»را از طریق روش های دموکراتیک هماهنگ می سازد.
دموکراسی صنعتی نتیجه ی معاشرت و مشارکت کارفرما و مستخدمین ،تشکلهای کارگری و کارفرمایی حکومت و عموم مردم است .
که می تواند این احساس را در کارکنان به وجود آورد که آنها صرفا دریافت کننده ی حقوق و مزایا نیستند بلکه مشارکت کنندگانی فعال هستند .
در چنین فضایی کارمندان و کارفرمایان احساس می کنند که برای رسیدن به هدف مشترکی در حال کار کردن با یکدیگر می باشند.
بر طبق قانون کار جمهوری اسلامی ایران ،کارفرما شخصی حقیقی یا حقوقی است که مستخدم به درخواست یا حساب او در مقابل دریافت حق السعی کار می کنند. مدیران و طور عام کلیه کسانی که عهده دار کسب و کار هستند نماینده کارفرما محسوب می شوند و کارفرما مسئول کلیه ی تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال مستخدم به عهده می گیرند. مستخدم یا کارگر از لحاظ این قانون کسی است که به هرعنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد،حقوق ، سهم و سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می کند
در بخش کسب و کار خصوصی مستخدم تحت عنوان کارگر مورد خطاب قرار می گیرد و دولت جمهوری اسلامی ایران نقش تنظیم کنندگی خود در روابط کار را از طریق «قانون کار»ایفا می کند .
مبنایی است که در روابط کار در سازمان بر اساس آن قالب بندی می شود . ودر تمامی فرآیند روابط انسانی بهترین رویکرد برای حل مساله القا اعتماد مقابل بین کارکنان و کارفرمایان یا مدیران می باشد.
به طور کلی دو نوع تضاد ممکن است بین کارفرما یا مدیریت با کارگران یا کارکنان به وجودآید:
1.تضاد منافع :این نوع تضاد وقتی رخ می دهد که گروه های مختلف برای کسب منافع بیشتراز منابع مشخصی با یکدیگر رقابت می کنند که نهایتا منجر به چانه زنی حقوق و دستمزد ایجاد شرایط جدید کار توافقات دسته جمعی و… میشود .این تضاد ها از طریق مذاکره حل می شوند.
2.تضاد مربوط به احقاق حقوق:این تضاد به علت تخطی یا عدم رعایت شرایط قرداد کار
توسط طرفین «کارفرما یا مستخدم »ایجاد می شود .برای حل این دو نوع تضاد حکمیت شخص ثالث استفاده می شود .
اگر مدیران کارآفرین به دنبال آرامش در محیط کسب و کار خود هستند باید در روابط کاری خود با مستخدمین سازمانی شرایط ذیل را در نظر بگیرند:
. حقوق مکفی
. شرایط کاری مناسب
. ساعات کاری معقول
. تعطیلات