استراتژی سیستم های اطلاعاتی
حمایت سازمان از طریق تکنولوژی و سیستم هایی است که برای برنامه ریزی اجرا و کنترل کسب و کار ضروری است .سیستم های اطلاعاتی یکپارچه ای که به خوبی طراحی میشوند . می توانند مبنایی برای کسب مزیت رقابتی داشته باشند. این سیستم ها به سازمان امکان می دهند که با استفاده اثر بخش به موقع از اطلاعات بازار،مدیریت هزینه کارآمدتری را در مقایسه با رقبا اعمال کرده و نیز مبادلات یکپارچه و هماهنگی را در زنجیره عرضه انجام دهد . امروزه با وجود سیستم های تولید یکپارچه کامپیوتری ،طراحی های محصول برنامه های تولید به صورت مستقیم به یکدیگر مرتبط می شوند و دقت انعطاف پذیری و سرعت پاسخگویی به سفارش های مشتری افزایش می یابد . همچنین ارتباط کامپیوتری مستقیم با مشتریان ، اطلاعاتی را ارائه می کند که می تواند در تدوین برنامه های آتی ارتباط با مشتری مورد استفاده قرار گیرد.
استراتژی مدیریت انسانی
استراتژی مدیریت منابع انسانی به دنبال ایجاد حداکثر هماهنگی میان کارکنان و سازمان است و تعیین کننده رویکرد سازمان در کارمندیابی ،استخدام ،آموزش و توسعه ،ارزیابی عملکرد مدیریت شغلی حقوق و دستمزد و دیگر کارکرد های مهم مدیریت منابع انسانی است . استخدام کارکنان پاره وقت و پیمانی مدیریت تنوع نیروی کار ارزیابی کامل 360 درجه کارکنان و تیم های کاری مستقل از استراتژی های نوین مدیریت انسانی است.
هماهنگی استراتژی های کارکردی
استراتژی های کارکردی بخش های عملیاتی یا وظیفه ای مختلف در سازمان باید هماهنگ و یکپارچه شوند.کارکرد یا وظیفه ای در سازمان بخشی از یک سیستم بزرگ است و بنابراین هماهنگی میان آن ها برای اجرای موفق یک استراتژی ضروری است .استراتژی های اتخاذ شده در هر کارکرد باید باسایر تصمیمات همان کارکرد هماهنگ باشد.
تجزیه و تحلیل زنجیره تامین
ابزارمفیدی برای هماهنگ سازی فعالیت های کارکردی در جریان پیاده سازی استراتژی به شمار می رود .وظیفه کلیدی مدیران در پیاده سازی استراتژی تطبیق فعالیت ها و قابلیت های شرکت با استراتژی های مورد نظر شرکت است . درک ارتباط بین فعالیت های دارای ارزش افزوده شده بسیار اهمیت دارد.
ممیزی استراتژی کارکردی
رویه ای است که به منظور بازنگری سیستماتیک تصمیمات در هریک از حوزه های کارکردی مورد استفاده قرار می گیرد.این رویه مشخص می کند که کدام یک از این تصمیمات باید برای حمایت از استراتژی جدید و نیازهای ذی نفعان تغییر یابد.برای مثال حوزه های ممیزی استراتژی بازاریابی شامل موارد زیر است : مشتریان هدف -موقعیت یابی محصول -کانال های توزیع -موقعیت یابی محصول و..
برون سپاری
برای اینکه احتمال موفقیت یک استراتژی وظیفه ای افزایش یابد باید آن را برای یک مبنای شایستگی بازر متمایز موجود در حوزه کاری طراحی کرد .اگر شرکتی فاقد شایستگی بارز در یک حوزه کاری باشد بهتر است وظایف آن حوزه کاری را به خارج سازمان برون سپاری کند.برون سپاری «تامین منبع خارج از سازمان » عبارت است از خرید یک کالا یا خدمت از یک منبع خارج از سازمان ،که قبلا داخل سازمان تولید تولید و تهیه می شده است.برون سپاری عکس یکپارچگی عمودی است 94% عضو انجمن مدیریت آمریکا حداقل یکی از فعالیت های خود را برون سپاری کرده اند.فلسفه برون سپاری ،خرید آن دسته از فعالیت هاست که تاثیر قابل توجهی بر شایستگی بارز شرکت ندارد.در واقع عامل کلیدی در تامین منبع از خارج سازمان این است که فقط فعالیت هایی واگذار شود برای صلاحیت متمایز سازمان حیاتی نباشند.کارها را فقط زمانی باید برون سپاری کرد که میزان هر بخش از کل ارزش افزوده کوچک بوده و مزیت رقابتی شرکت درآن فعالیت پایین است.فلسفه برون سپاری خریدارای یا به عبارت محول نمودن آن دسته از فعالیت هایی است که تاثیر به سزایی بر شایستگی بارز شرکت ندارند.تصمیم شرکت برای برون سپاری به میزان کل ارزش افزوده حاصل از فعالیت های تحت بررسی و میزان و مزیت رقابتی شرکت درآن فعالیت بستگی دارد .
استراتژی های نامناسب و خطرناک
پیروی از پیشگام «تقلید از شرکت های رهبر»: تقلید از استراتژی مورد استفاده یک شرکت پیشگام ممکن است ایده خوبی به نظر برسد ، اما می تواند موجب نادیده گرفتن برخی نقاط قوت و ضعف شرکت و حتی اشتباهات شرکت پیشگام شود.
اقدام به عملی شگفت آور: شرکتی که موفقیت های زیادی را مدیون یک محصول خود است وسوسه می شود تا محصول جدیدی تولید کند تا بتواند رشد وموفقیت خود را تضمین کند.مثل شرکت پولاروید .
مسابقه تسلیحاتی «مقابله به مثل با رقبا» : ورود نبردی همه جانبه با شرکت دیگر بر سر بدست آوردن سهم بیشتری از بازار که موجب افزایش هزینه های تبلیغات ،پیشبرد و تحقیق توسعه و تولید می شود.
دست به هر کاری زدن « توجه همزمان به چند فرصت سرمایه گذاری»: مدیران وقتی با چند فرصت جذاب مواجه می شوند می خواهند از همه آن ها بهره برداری کنند اما زمان و انرژی به سرعت تمام می شود و بسیاری از پروژه ها حجم عظیمی از منابع را می بلعند.
از دست دادن کنترل: گاهی مدیران آنقدر درگیر یک پروژه ناموفق می شوند که برای دست کشیدن از آن دیگر دیر شده است و باز هم به اتلاف پول شرکت اصرار دارند.
متداول ترین دام های استراتژی
1.استراتژی همه کاره: کوتاهی در انتخاب و اولویت دادن به همه استراتژی ها
2.استراتژی دون کیشوت : حمله به رقابتی ترین بخش های بازاریا رویارویی مستقیم با قدرتمندترین رقیب.
3.استراتژی واترلو: فعالیت در چندین جبهه ی متفاوت و در برابر رقبای متعدد در یک زمان.
4.استراتژی چیزی برای همه : تلاش برای به دست آوردن همه مصرف کنندگان ، کانالها نواحی جغرافیایی و طبقات محصول.
- استراتژی رویا پردازانه : ایجاد آرمانهای سطح بالا و بیانیه ماموریتی که هرگز به انتخاب های مشخص تبدیل نمی شود.
- استراتژی روتین: در نظر گرفتن استراتژی های ژنریک صنعت که درآن با همه رقبا و مشتریان به یک صورت برخورد می شود.