هر رویدادی در واقع نشانه ای حیرت آور است .
با سخن گفتن درباره ی همه ی این رویدادهای پربرکت و معجزه آسا شاید تعجب کنید که من چگونه رویدادهای بد و ناخوشایند زندگی را تفسیر میکنم من تصمیم گرفته ام علاوه بر همه ی تلاشهای هوشمندانه ام چند باور ویژه را در زندگی ام پذیرم و یکی از آن باورها چنین است.
وقتی رویدادی خوب در زندگی ام اتفاق می افتد؛ آن را همچون نشانه ای در این باره در نظر میگیرم که تعدادی بیشتر از این رویدادهای خوب برای من و زندگی ام برنامه ریزی شده اند.
در واقع من باور دارم موهبت هایی بیشتر برایم در راه هستند و قرار است به من برسند وقتی رویدادی نه چندان خوشایند برای من اتفاق می افتد آن را همچون نشانه ای در اینباره در نظر میگیرم که قرار است رویدادی ،خوب عالی یا بسیار عالی در آینده ای نزدیک برای من اتفاق بیفتد.
به این نکته توجه داشته باشید هر رویداد به ظاهر بد و ناخوشایند که برای شما اتفاق می افتد ممکن است به معنای واقعی بد و ناخوشایند نباشد.
به این نمونه توجه کنید یکی از دوستان من به نام کیتی تصمیم گرفت بخش هایی از فلسفه ی پول پربرکت را آزمایش کند که من آنها را برایش مطرح کرده بودم او میدانست مبلغ دریافتی اش در مقایسه با خدماتی که انجام میداد بسیار کم است.
سپس اندکی در اینباره بررسی کرد و پی برد دیگران با تجربه و ساعت کاری ،کمتر در مقایسه با تجربه و ساعت کاری ،او دو یا حتی سه برابر او دریافتی دارند.
او به صورت قرارداد کار می کرد و در پایان قراردادش به مهم ترین و بزرگترین مشتریاش اعلام کرد که کارمزدش را دو برابر کرده است وقتی آنان در این باره با یکدیگر گفت و گو کردند؛ مشتریاش به او گفت که میخواهد اندکی در این باره بیندیشد.
تا بتواند به درستی تصمیم بگیرد وقتی گفت و گوی تلفنی آنان تمام شد؛ کیتی مطمئن بود که آن مشتری دوباره به او تلفن میکند و با او قرارداد می بندد او با خودش می اندیشید که مشتریاش چنین میگوید کار شما بی تردید آن قدر ارزش دارد که من چنین کارمزدی را بابتش بپردازم .
من این افزایش دریافتی شما را می پذیرم و از کار کردن با شما خرسند هستم کیتی در دنیای واقعیت ها به جای شنیدن این حرفها آن مشتریاش را از دست داد از سوی دیگر گویا دستمزد کیتی به هر حال باید به گونه ای شایسته افزایش می یافت مشتریانی دیگر در گذشته با کار او آشنا شده و به سبک کار او روحیه و مهارتهای خودش علاقه مند شده بودند؛ اما آنان میدانستند اگر بکوشند کیتی را استخدام کنند.
ممکن است دوستشان از آنان ناراحت شود دوست آنان همان مشتری قبلی کیتی بود انان نام کیتی را در فهرستشان نوشته بودند و فرصتی مناسب را برای استخدام کردنش جست وجو می کردند.
آنان می خواستند کیتی به صورت تمام وقت برای شان کارکند انان کسی را غیر از کیتی نمی خواستند بلکه فقط و فقط خواستار کار و مهارت کیتی بودند آنان چنین می گفتند اگر کیتی برای دوستمان کار نمیکرد؛ ما بی درنگ با او قرارداد می بستیم و کارمزد دلخواهش را به او می پرداختیم زیرا کار و مهارت او به راستی عالی است.
به این ترتیب کیتی به شهری رفت که آنان در آنجا زندگی میکردند ، یک روز کیتی با آنان ناهار میخورد و در همان زمان برای آنان تعریف میکرد که چگونه انگیزه گرفته است تا دستمزدش را افزایش دهد و همین موضوع سبب شده است کارش را از دست بدهد در آن ،لحظه آن مشتریان بی درنگ کیتی را استخدام کردند.
آنان درست در همان ،لحظه کیتی را با دستمزدی کامل به کار دعوت کردند.
وقتی کیتی گفت که میخواهد بی درنگ مرا ببیند تا با هم قهوه بنوشیم و کمی حرف بزنیم؛ اندکی نگران شدم او به تازگی فرزند دومش را باردار شده بود و کسب و کار همسرش نیز بسیار پرنوسان به نظر می رسید.
نمیدانستم در آن زمان قرار است درباره ی چه موضوعی حرف بزنیم نمیدانستم آیا قرار است موضوعی را جشن بگیریم یا من باید نقش یک دوست حمایتگر را بازی میکردم و به او شکلات میدادم و ژاکتی گرم را روی دوشش می انداختم؟
به ،هر حال بعدها پی بردم دلیلی برای نگران شدن من وجود نداشت خداوند به راستی حامی و پشتیبان من نیز بود او معجزه هایش را به کار گرفت تا ذره ای از قدرت خودش و بخشی عمده از توانایی های کیتی را به او نشان دهد.
تردید ندارم که رویداد دلخواهم یا حتی رویدادی بهتر از آن برایم اتفاق می افتد.
وقتی هدفی را تعیین می کنید و برای دستیابی به آن هوشمندانه می کوشید نکته ای را به یاد بسپارید که در گذشته برای شما مطرح کرده ام آن نکته چنین است.
قدرت خداوند به راستی حد و مرز ندارد و او میتواند پیامدهایی را بسیار بزرگتر و بهتر از پیامدهایی بیافریند که ما میتوانیم دستیابی به آنها را برای خودمان درک و تصور کنیم شما ممکن است با خودتان این گونه بی اندیشید دوست دارم حقوقم به قدری افزایش یابد که بتوانم اقساط یک خودروی جدید را بپردازم در این موقعیت شاید خداوند بخواهد خودرویی جدید را به گونه ای به شما هدیه کند که بهای آن تمام و کمال پرداخت شده است.
شاید شما در شگفت هستید که آیا ممکن است توانایی مالی داشته باشید تا بتوانید دو هفته به اروپا سفر کنید یا خیر در این ،موقعیت شاید خداوند بخواهد سفری یک ساله را به اروپا برای شما برنامه ریزی کند ،البته فراموش نکنید شما همواره باید در زندگیتان هوشمندانه تلاش کنید و فرصتهای ناب به دست آمده در زندگیتان را قدر بدانید در واقع خداوند به حرکتهای هوشمندانه و سازنده شما برکت می بخشد.
وقتى من خواسته ای دارم؛ اغلب می کوشم با خداوند این گونه حرف بزنم می دانم که تو حامی و پشتیبانم هستی و ممکن است موضوعی بهتر را برای من در نظر داشته باشی من طرح الهی ام را مشتاقانه ، می پذیرم و میخواهم بدانی خواسته ی خودم این است.
که دوباره موقعیت پراعتبارم را در حیطه ی کسب و کارم به دست آورم درست همان گونه که در گذشته مطرح کرده ام؛ من هر روز می کوشم همه ماجراها و اموری آرامش بخش و دلنشین را یادداشت کنم که در مسیرم پدیدار می شوند و برایم اتفاق می افتند.
شما در این باره هیچ گونه محدودیتی ندارید که میخواهید کدام اندیشه های سازنده را در سر بپرورانید به علاوه رویدادهای زندگی شما ممکن است چندبرابر بهتر از تصوراتی باشند که گاهی آنها را برای خودتان میسازید.
وای من مطالبی فراوان را در این مقاله مطرح کرده ام من کوشیدم همه ی موانع موجود در مسیرتان و راه گذر کردن از آنها را به شما نشان دهم زیرا میخواهم احساس کنید از چگونگی رسیدن به جاده ی هموار پول پربرکت آگاهی دارید در ،حقیقت بهتر است این نکته را بدانید.
شما کمابیش در این جاده حضور دارید به علاوه هرگاه احساس کردید راهتان را گم کرده اید میتوانید به سرعت به مسیر اصلیتان بازگردید؛ درست همان گونه که ،دوروتی در جادوگر شهر ،از با به هم زدن پاشنه پاهایش توانست به خانه و کاشانه اش بازگردد.
اکنون که میدانید چگونه اهدافتان را به شیوه های متفاوت و سازنده تعیین کنید بهتر است به این موضوع بپردازیم که چگونه میتوانید برکتی واقعیت را در زندگی و کیف پولتان بیافرینید.
ادامه دارد …
منبع : مجموعه ای از کتابهای خانم هالی الکساندر
