قانون باورمندی و نقش آن در ارتباطات موثر
هرچه باورتان قوی تر ،باشد مردم آن را بیشتر احساس می کنند…
واقعاً به چه چیزی اعتقاد دارید؟ چه ارزشی را آن قدر عزیز می دانید که در اعماق قلب و روحتان جا داشته باشد؟ چه باوری در شما آن قدر قوی است که حاضر باشید. برای آن زندگی کنید و آن قدر مهم که جان خود را برای آن بدهید؟ این را میگویند اعتقاد راسخ به عنوان یک ،سخنران باید به دنبال صحبت در مورد موضوعاتی باشید.
که به آنها عمیقاً باور دارید و با قوی ترین اعتقاداتتان مرتبط هستند چرا؟ زیرا هرچه باورتان قوی تر باشد میری افراد بیشتری آن را احساس میکنند این قانون اقناع است، میدانم که این روش میتواند به شما کمک کند.
اعتقاد داشتن زندگی شما را تغییر میدهد برقراری ارتباطی مبتنی بر اعتقاد قلبی زندگی دیگران را تغییر میدهد من عقیده ای دارم که باعث شده تا دهه هفتاد زندگی ام همچنان به برقراری ارتباط ادامه دهم و این اعتقاد اغلب باعث احساساتی شدن من میشود من .. معتقدم وقتی مردم ارزشهای خوب را یاد میگیرند و بر اساس آنها زندگی میکنند.
برای خودشان و دیگران ارزشمندتر می شوند، آنها ارزشمندتر میشوند چون اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند آنها حس جهت داشتن و هدفمندی پیدا میکنند آنها کار درست را انجام میدهند حتی زمانی که مشکل است و ارزش خویشتن را رشد میدهند همین روش، زندگی آن ها را متحول می کند.
آنها برای دیگران ارزشمند میشوند چون به دیگران اهمیت میدهند ارزشهایی که آنها بر اساسشان زندگی میکنند به آنها کمک میکند تا به عنوان فرزندان والدین و همسرانی ،بهتر خانواده خود را بهبود بخشند آنها همسایه های بهتری میشوند و به جامعه کمک میکنند آنها میخواهند.
دنیای خود را تغییر دهند و میتوانند گروهی از افراد تحول یافته میتوانند یک جامعه یک ،منطقه یک ملت و فراتر از آن را متحول کنند به همین دلیل است که بنیاد غیرانتفاعی من برای معرفی میزگردهای تحول آفرین به کشورهایی مانند پاراگوئه که جوآن در آنجا کار کرده ابتکاراتی را انجام داده است .
بیش از یک دهه است که اعتقادم به ارزشها را با میلیونها نفر در میان گذاشته ام و شاهد تغییر مثبتی در زندگیهای بسیار بوده ام در فهرست آرزوهای من یک آرزوی غول پیکر هست.
در طول عمرم دوست دارم ببینم که کشوری متحول میشود چون افراد زیادی در آن ،کشور ارزشهای خوبی را آموخته اند و بر مبنای آنها زندگی میکنند.
اعتقاد دیگر من به اطمینان من درباره تأثیرگذاری ارزشها بر زندگی مردم و دنیای آنها مرتبط است تغییر باید توسط رهبران تحول آفرین هدایت شود.
این یکی از دلایلی است که من زمان و توان زیادی را به آموزش رهبری اختصاص میدهم و هنگامیکه بنیاد ما به کشوری دعوت میشود تا از طریق میزگردهای تحول آفرین ارزشهای اساسی را آموزش دهد من به رهبران هر یک از هشت جریان مؤثر در آن کشور پیام خاصی ارائه میکنم.
این جریان های مؤثر عبارت اند از دولت ،تجارت ،آموزش ،رسانه هنر و سرگرمی ،ورزش خانواده و دین عنوان این پیام من ویژگیهای رهبران تحول آفرین است و من هرگز از به اشتراک گذاشتن آن خسته نمیشوم؛ چون از اعتقاد قلبیام سرچشمه میگیرد من به رهبران تحول آفرین یاد میدهم که:
چیزهایی را ببینید که دیگران نمیبینند
چیزهایی را باور کنید که دیگران باور ندارند.
چیزهایی را بگویید که دیگران نمی گویند .
چیزهایی را احساس کنید که دیگران احساس نمیکنند .
کارهایی را انجام دهید که دیگران انجام نمیدهند .
چیزهایی را دریافت کنید که دیگران دریافت نمیکنند
هر بار که من این پیام را ارائه میدهم مملو از اعتقاد و باور است چون خود من پر از باورم.
اعتقاد هر سخنران خوب
اگر میخواهید سخنرانی پرانرژی و مؤثر باشید باید فردی باورمند باشید این ویژگی با داشتن باورهای مثبت قوی دربارۀ خود مخاطبان و پیامی که باید به دیگران ارائه دهید آغاز میشود.
خودباوری من میتوانم تفاوت ایجاد کنم
اگر میخواهید یک سخنران عالی باشید انگیزه شما برای صحبت کردن باید ایجاد تفاوت در زندگی مردم باشد برای موفقیت در ایجاد یک تفاوت باید باور داشته باشید که میتوانید تفاوت ایجاد کنید.
من معتقدم که میتوانم تفاوت ایجاد کنم من معتقدم که میتوانم دنیایم را تغییر دهم شما هم باید این نکته را باور کنید این جایی است که اعتقاد شما باید فعال شود.
اد مايلت ،سخنران نویسنده و کارآفرین به رهبران میگوید لازم نیست تمام افراد تحت رهبری ،شما به تمام حرفهایتان باور داشته باشند آنها فقط باید باور داشته باشند که شما به آنچه میگویید باور دارید.
این نکته در مورد سخنرانان هم صادق است اگر باور داشته باشید که میتوانید به مردم کمک کنید آنها به شما گوش میدهند و به شما فرصت میدهند.
مردم باوری ، مردم میتوانند زندگی خود را بهبود بخشند.
برای اینکه بتوانید در زندگی مردم تفاوت ایجاد کنید باید اعتقاد داشته باشید که زندگی آنها میتواند بهتر شود این دو در کنار هم اند در سازمان ها اغلب از رهبران می شنوید که میگویند کارکنانشان مهمترین داراییشان هستند.
این درست است اما تنها در صورتی که با سرمایه گذاری روی افراد از طریق آموزش و صرف منابع و ،وقت از آنها قدردانی کنید اغلب رهبران میگویند که از کارکنان خود قدردانی میکنند اما عملشان این را نشان نمیدهد.
اگر آنها واقعاً به تأثیر این کار باور داشتند این کار را میکردند رهبران خوب و سخنرانان خوب به مردم اعتقاد دارند. آنها باور دارند که مردم میتوانند تغییر کنند باور دارند که میتوانند رشد کنند و باور دارند که نیروها میتوانند پیشرفت کنند و رهبران عالی به نیروهایشان در انجام تمام این کارها کمک می کنند.
هدف باوری وقتی چرایی را بدانم راه را می شناسم
ایمان به خود و ایمان به ،هدف ترکیبی قدرتمند ایجاد میکند تعامل این دو باور به این را صورت است:
خودباوری کم + هدف باوری کم= کار را شروع نمیکنم
خودباوری زیاد + هدف باوری کم= کار را ادامه نمیدهم
خود باوری کم + هدف باوری زیاد = به هدفم نمیرسم
خود باوری زیاد + هدف باوری زیاد = به هدف خود میرسم
هدف شما به نقاط قوتتان مرتبط است و این نکته را در قانون اهرم اما هدف شما به اعتقادات شخصیتان هم مرتبط است.
اعتقادات شخصی شما
قوی ترین اعتقادات شخصی شما کدام اند؟ آیا میتوانید آنها را بیان کنید؟ آیا آنها را به هدف خود متصل کرده اید؟ آیا از آنها در ارتباطات خود استفاده میکنید؟ اگر پاسخ این سؤالات را نمی دانید من میخواهم به شما کمک کنم.
سازمان غیرانتفاعی من چندین سال است بر اساس برنامهای درسی که من با کمک ارین میلر یکی از اعضای گروه نویسندگی ام تهیه کردم ارزشهایی را به نوجوانان دبستانی و دبیرستانی آموزش میدهد به عنوان بخشی از این آموزش ما به دانش آموزان کمک میکنیم.
تا آنچه را که احساس میکنند فکر میکنند میدانند و انجام میدهند بشناسند تا بتوانند باورهایی را در خود ایجاد کنند که برای تغییر دنیای اطرافشان به کار می آیند.
این روند برای بزرگسالان هم یکسان است بنابراین من میخواهم همین نکات را با شما هم در میان بگذارم تا در شناسایی اعتقادات شخصیتان به شما کمک کنم.
چه احساسی دارید؟
سؤال درباره احساسات میتواند برای اکثر مردم ساده ترین سؤال باشد چون احساسات قابل دسترسی هستند و ما به چیزهای زیادی در زندگی خود واکنش عاطفی نشان میدهیم.
اگر به احساسات خود توجه کنید میتوانید از آنها درس بگیرید آنچه ما احساس میکنیم اغلب پیش از هر چیز بر اعمال ما تأثیر میگذارد در طول یک ،بحران احساسات معمولاً غالب می شوند اما احساسات نکاتی در مورد علایق ما را هم به ما نشان میدهند.
چه احساساتی بر شما تأثیر میگذارند؟ چه چیزی قلب شما را عمیقاً لمس میکند و شما را به گریه می اندازد؟ چه چیزی به شما شادی میدهد و دلتان را طربناک میکند؟ چه چیزی شما را این قدر عصبانی میکند که میخواهید کاری در موردش انجام دهید؟ چه چیزی شما را به ایجاد تغییر امیدوار میکند؟ در احساسات خود کنکاش کنید تا به قلمرو باورهای شخصیتان برسید.
چه میدانید؟
هر چند احساسات معتبرند و سرنخهایی در مورد باورهایتان به شما میدهند اما گاهی اوقات بر واقعیات مبتنی نیستند به همین دلیل لازم است که دانسته هایتان را به احساساتتان اضافه کنید.
پیروی از احساسات و نادیده گرفتن واقعیات شما را محدود می.کند از طرفی تکیه بر واقعیتها و نادیده گرفتن احساسات هم شما را ناامید میکند شما باید این دو را با هم ادغام کنید.
چه چیزی است که صرف نظر از تمام احساسات و شرایط از درست بودنش مطمئنید؟ آن حقایقی که تا عمق جانتان از آنها مطمئنید کدام اند؟ این دانسته ها هم نمایانگر باورهای شما هستند ادغام دانسته هایتان با احساساتتان باورهای شما را تقویت میکند.
چه فکر میکنید؟
تفکر ارزش زیادی دارد؛ چون احساس و دانسته ها را به هم متصل میکند هر دو را ارزیابی میکند و به دنبال نتیجه گیری از آنهاست تفکر نقش پررنگ کننده ای دارد یعنی بهترین احساسات و دانسته های شما را برجسته و مثل یک ،پالاینده بدترین بخشهای هرکدام را حذف میکند شما فارغ از سن و سالتان خیلی از زوایای زندگی را تجربه کرده اید.
چه چیزهایی را مشاهده کرده اید؟ چه چیزهایی را فهمیده اید؟ با بررسی شکستها و موفقیتهای خود چه آموخته اید؟ اصول و شیوه هایی که کشف کرده اید و به شما کمک کرده اند و ظرفیت کمک به دیگران را دارند کدام اند؟ این اصول به شما کمک میکند تا باورهای خود را هم تشخیص دهید.
چه خواهید کرد؟
اکنون که احساسات خود را بررسی کرده،اید به واقعیات نگاه کرده اید و آموخته های خودرا هم به آنها اضافه کرده اید زمان آن رسیده که باورهای خود را شناسایی کرده و آنها را عملی کنید وقتی یک باور را در بوته آزمایش میگذارید اگر محکم ،باشد تبدیل به یک اعتقاد میشود.
ارزش ارزش ها
وقتی بزرگ میشدم قوی ترین اعتقاد من به ایمانم مربوط میشد همان طور که بزرگتر ،شدم شروع به بررسی تفکرات ارزشها و اصول دیگری کردم که میتوانستم به آنها تکیه کنم من متوجه شدم که اعتقادات مانند لنگری در طوفانها عمل میکنند و من را در زمانهای ،سخت ثابت نگه می دارند.
باورهایم مانند دوستانی بودند که وقتی مطمئن ،نبودم به من اطمینان دادند آنها مثل ستاره قطبی بودند که میتوانستند در زمانهای گم شدگی مرا راهنمایی کنند و مانند یک جرعه آب گوارا بودند که وقتی خسته میشدم به من طراوت و تازگی می بخشیدند.
زمانی که در اواسط دههٔ سی زندگی ام بودم یک سخنرانی با عنوان اصولی که زندگی من را هدایت میکنند ایراد کردم زیرا معتقد بودم که به اشتراک گذاشتن اعتقاداتم میتواند به دیگران کمک کند تا باورهای خودشان را بشناسند حالا با همین ،امید باورهایم را با شما در میان میگذارم .
نگرش من تعیین کننده جایگاه من است.
تفاوت زیادی بین موفقیت و شکست وجود ندارد.
رشد شخصی مقدم بر رشد حرفهای است.
کمک به موفقیت دیگران به موفقیت خودم کمک میکند.
صداقت داشتن تنها راه زندگی است.
جور شدن با مردم مهمترین توانایی من است .
حالا پرداخت کردن و بعداً سود بردن کلید موفقیت است.
بخشش بالاترین سطح زندگی است.
زندگی یک نمایش ،نیست پس امروز را به طور کامل زندگی کن .
موفقیت برخورداری از عشق و احترام نزدیکترین افراد است.
اگر با سخنرانیهای من آشنا هستید یا هر یک از کتابهای من را خوانده اید مطمئنم که بارها و بارها این باورها را شنیده اید من صد درصد آنها را باور دارم اینها بخشی از هستند و به من کمک کردند تا زندگی رضایت بخش و سازنده ای داشته ارزشهای من باشم و اینها بخشی از پیام من هستند.
معتقدم که این اصول برای هر کس دیگری که بخواهد آنها را بپذیرد و زندگی شان ،کند همین اثر را خواهند داشت.
منبع : مجموعه کتاب های جان سی مکسول