فرصت ها و تهدیدات خارجی در مدیریت استراتژیک

فرصت ها و تهدیدات خارجی

بررسی محیط خارجی در برگیرنده فرصت ها (روند ها مطلوب ) وتهدیدات (روندهای نامطلوب ) ناشی از رویداد و روندهای اقتصادی ،احتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، زیست محیطی ، قانونی و فناوری رقابتی است .دلیل استفاده از واژه خارجی آن است که این روندها تا حد زیادی خارج از کنترل سازمان هستند فرصت ها موقعیت هایی در محیط خرد و کلان می باشند که امکان کسب و مزیت از نقاط قوت و غلبه یا خنثی سازی تهدیدات را برای سازمان فراهم می آورند .تهدیدات شرایطی در محیط خرد یا کلان هستند که ممکن است مسیر رقابتی شرکت یا کسب رضایت ذینفعان را با مشکل مواجه سازند.

اصل اساسی مدیریت استراتژیک ،تدوین استراتژی ها برای بهره گیری از فرصت های خارجی و پرهیز از تهدیدات یا کاهش آنهاست.فرایند تحقیق و گردآوری سازماندهی اطلاعات خارجی را غالبا بررسی عوامل خارجی یا تجزیه و تحلیل صنعت می نامند.

محیط خارجی شرکت شامل دو بخش است:محیط عملیاتی و محیط دور.محیط عملیاتی عوامل و شرایط درون صنعت مانند: خود شرکت ،مشتریان ، رقبا ،تامین کنندگان و توزیع کنندگان را شامل می شود . محیط دور نیز شامل چارچوب عمومی سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی تکنولوژی را بر می گیرد.

نقاط قوت و ضعف داخلی

نقاط قوت و ضعف داخلی شامل عملکرد عالی یا ضعیف در فعالیت های قابل کنترل سازمان در حیطه های مدیریتی -بازاریابی -امورمالی-تولید تحقق و توسعه و.. است .نقاط قوت و منابع قابلیت هایی از شرکت هستند که به کسب مزیت رقابتی منجر خواهد شد .نقاط ضعف ،منابع قابلیت هایی هستند که شرکت آن هارا در اختیار نداردیا موجب موقعیت ر قابتی نامطلوب برای سازمان می شوند.

نقاط قوت و ضعف شرکت را،در مقایسه با وضع شرکت های رقیب تعیین می کنند. برخی از راه های بررسی عوامل داخلی سازمان عبارتند از محاسبه نسبت ها ، تعیین میزان عملکرد و مقایسه این عوامل با میانگین صنعت یا دوره های گذشته و تحقیقات پیمایشی نیمرخ (پرفایل )شرکت توانایی های عملکرد آن و تجزیه و تحلیل داخلی شرکت بر حسب نقاط و قوت و ضعف در استفاده از منابع مالی انسانی و فیزیکی را به تصویر می کشد.

عوامل استراتژیک

عواملی که بیشترین تاثیر را برآینده سازمان می گذارند عوامل استراتژیک نامیده می شود.

هدف های بلند مدت

هدف های بلند مدت عبارتند از:نتایج نهایی فعالیت های برنامه ریزی شده و بیان می کنند که چه چیزی و در چه زمانی انجام می شود ،منظور از بلند مدت دوره های بیش از 1 سال است.هدف های بلند مدت باید «چالشی ،قابل سنجش ، با ثبات معقول و روشن» باشند.این هدف ها برای دوره چند ساله تدوین می شوند و معمولا مواردی نظیر حوزه های ذیل را در برمیگیرد: سودآوری -بازگشت سرمایه- کارایی – رشد و ثروت سهامداران موضع رقابتی و بهره وری مسئولیت اجتماعی -شهرت و اعتبارو بهبود کارکنان یکی از چارچوب های متداول برای تعیین اهداف رویکرد «کارت امتیازی متوازن» است که شامل 4 بعد است :

1 اهداف مالی

2 اهداف مرتبط با مشتری

3 اهداف فرایند کسب و کارهای داخلی

4 اهداف یاد گیری و رشد .

این اهداف به دو نوع تقسیم می شوند 1.اهداف مالی -2 .اهداف استراتژیک

استراتژی ها

مدیران انواع سازمانها و کسب و کارها باید به سه سوال مهم پاسخ دهند که این سوالات عبارتند از:

-در حال حاضر در کجا قرارداریم ؟ «تحلیل محیطی»

-کجا می خواهیم برویم؟ «چشم انداز»

-چگونه میخواهیم به آنجا برسیم ؟ « استراتژی»

استراتژی ابزاری هستند که شرکت می تواند بدان وسیله به هدف های بلند مدت خود دست یابد . استراتژی عبارت است از طرح جوامع و مادر شرکت که چگونگی حرکت شرکت به سمت ماموریت و اهداف را نشان می دهد. استراتژی مزیت رقابتی را حداکثر و کمبودهای رقابتی را حداقل می کند . در نظر مدیران استراتژی معنای برنامه های با مقیاس بزرگ . آینده نگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدف های سازمان است .طبق تعریف دیگر استراتژی یک شرکت عبارت است از نقشه بازی مدیریت برای بدست آوردن یک چایگاه در بازار هدایت و عملیات خود جذب و خشنود کردن مشتریان و رقابت موفقیت آمیز و دستیابی به اهداف سازمان .

استراتژی سطح کل شرکت یا بنگاه : مدیریت در این سطح شامل مدیر عامل و دیگر مدیران ارشد است و استراتژی این سطح جهت گیری کلی شرکت را مشخص می کند نقش

استراتژیک این سطح تعریف رسالت و اهداف سازمان ، تعیین زمینه های فعالیت ، تخصیص منابع ، تدوین و اجرای استراتژی و رهبری سازمان است .

استراتژی سطح کسب و کار: در شرکت های چند کسب و کاره ، سطح کسب و کار یا سطح واحد تجاری استراتژیک از روسای واحدهای تجاری و کارکنان ستادی آنها تشکیل می شود و نقش آنها تبدیل قصد و نیت شرکت به استراتژی های مشخص برای واحدهای تحت مدیرتشان است،استراتژی این سطح معمولا بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات یا واحدهای کسب و کار تمرکز دارد گاهی از استراتژی های سطح کسب و کار تحت عنوان استراتژی های رقابتی یاد می شود .

استراتژی سطح وظیفه : مدیران عملیاتی مسئولیت تدوین استراتژی های وظیفه ای در حوزه تولید بازاریابی ، منابع انسانی ، مالی و تحقیق و توسعه را دارند. مثل راه اندازی سیستم فروش مستقیم توسط شرکت کامپیوتری دل ، استراتژی های این سطح به دنبال حداکثر کردن بهره وری منابع هستند .استراتژی های کارکردی با وظیفه ای بیشترین ارتباط را با پیاده سازی استراتژی دارند.