چشم انداز در مدیریت استراتژیک
چشم انداز پایه و اساس ماموریت سازمان است چشم انداز واژه ای تخصصی است که در متون سازمانی برای رویا یا همان نیروی محرکه ای که در سازمان انرژی ایجاد کرده و آن را به چالش می کشد ،به کار می رود .
چشم انداز نشان دهنده ی جایگاه آتی یک کسب و کار است .چشم انداز عبارت است از«آینده ای واقع گرایانه ،دست یافتنی و جذاب برای سازمان ، به بیان صریح مقصدی که سازمان باید به سوی آن حرکت کند».ماموریت چشم انداز با هم تفاوت دارند«ماموریت وضعیت فعلی و چشم انداز وضعیت آینده شرکت را توصیف می کند.»
یک چشم انداز استراتژیک ،جاه طلبی های مدیریت در مورد اینکه «کجا داریم می رویم؟»
را به ذینفعان اعلام می کند و کمک می کند کل انرژی کارکنان شرکت به سوی هدف مشترکی هدایت شود .چشم انداز دورنمای آرمانی سازمان را مشخص می کند و در پاسخ به سوال «جایگاه آینده سازمان کجاست؟» بیان می شود .چشم انداز بیانه جهت گیری سازمان است و بیانگر هویت ،آرمان و چگونگی رسیدن به آن است .
چشم انداز سازمان زیربیانی ترین بیاینه ارزش آرمان و اهداف هر سازمانی است .چهار نوع اساسی سازمان وجود دارد:
–نوآوری در محصول یا خدمات : چشم اندازهایی که هدف از آنها تغییر خروجی اساسی سازمان است .مانند :شرکت تویوتا در مورد برند لوکس خود به نام لکسوس .
-نوآوری در مصرف کننده یا بازار: چشم اندازهایی که هدف آنها متحول کردن سازمان یا یک بازار است .نظیر چشم انداز استیو جابز در مورد کامپیوتر شخصی .
-تغییر پوشش جغرافیایی و جمعیتی: این چشم انداز ها مرزهای جغرافیایی فعالیت سازمان را توسعه می دهند یا محدود می سازند.
–نوآوری در عملیات یا فناوری : چشم اندازهایی که هدف از آن تدوین برنامه های جدید برای سازمان است .
برخی از چشم انداز ها ممکن است ترکیبی از چهار نوع چشم انداز باشند .چشم انداز مرکب از بخشی آینده نگری ،بخشی درون بینی ،میزان زیادی تصور و قضاوت و اغلب حد زیادی جسارت و دریادلی است .البیته نباید ادعا کنیم که چشم انداز همیشه نتیجه فرایند منظم است .معیازهای شش گانه تدوین چشم انداز :
«آینده نگری -آرمان گرا-واقع گرا(تناسب با سازمان)-شوق انگیز بودن-منحصربه فرد بودن -بلند پروازانه بودن»
در تدوین چشم انداز دو رویکرد اصلی وجود دارد که عبارتند از :
1.پیش بینی : روشی است که در آن وضعیت موجود به دقت بررسی و براساس امکانات قابلیت ها و فرصت های موجود ،تصویری از آینده را ترسیم می کند.
2.آینده نگری: فرایندی است که در آن با بررسی و پایش دقیق محیط داخلی و خارجی «بیرونی» سازمان ابتدا تصویری از وضع مطلوب و آرمانی در نظر گرفته می شود و سپس توانایی ها و قابلیت های لازم برای رسیدن به آن را ایجاد می کند. انتخاب یکی از دو روش و یا ترکیبی از دو روش فوق برای تدوین چشم انداز به نوع ساختار و سازمان بستگی دارد. سازمانهایی که تقریبا مستقل هستند و اختیار هرگونه تغییر در منابع و اعتبارات را دارند ،می توانند از رویکرد آینده نگری استفاده نمایند. اما سازمانهایی که به صورت متمرکز هدایت می شوند اغلب منابع و امکانات آنان خارج از سیستم تامین می شود . باید به روش پیش بینی برای آینده سازمان تصویر سازی نمایند.
–ایجاد تصویر سازمانی : بررسی انواع تصویرهایی که کارکنان درباره آینده سازمانشان دارند . این تصویر ها ممکن است سه حالت باشد :خوشبینانه -بدبینانه – واقعی .
–کشف و آشکارکردن: کشف ارزش ها و مقاصد درون سازمان
-استفاده از بصیرت : مبتنی بر درون گرایی ساختارمند
-استفاده از تحلیل: ایجاد چشم انداز از طریق جمع آوری اطلاعات از منابع مختلفی که به نوعی تعیین کننده برای سازمان هستند.
-استفاده از الگو برداری: ایجاد چشم انداز از طریق شناسایی بهترین ها و استاندارد های صنعت.
-داستان چشم انداز: بیان داستان گونه چشم انداز براساس دانش و تجارب ،جسارت شناخت آینده .ویژگی این نوع چشم اندازها طولانی بودن آنهاست.
-کسب اطلاعات از صاحبنظران درون سازمان: ایجاد ایده های خلاقانه؛قابل درک شفاف و عملی که به ایجاد تعهد کارکنان در تحقق چشم انداز منجر می شود.
چشم انداز مطلوب از دو جز اصلی ساخته شده است :
1.ایدئولوژی محوری -2.آینده متصور.
ایدئولوژی محوری
ارزش محوری = ارزش های محوری اصول ضروری و پایدار سازمان هستند؛ دسته ی کوچکی از رهنمودهای ماندگار که به توجیه خارجی نیاز ندارند و برای کسانی که درون سازمان هستند ارزش ذاتی دارند.
مقصود محوری: در واقع دلیل وجود سازمان است ،یک مقصود محوری تاثیر گذار انگیزهای ایده آل گرایانه افراد را برای انجام امور سازمانی منعکس می کند. به عبارت دیگر این بخش همان روح سازمان است و نباید با اهداف و استراتژی های کسب و کار اشتباه گرفته شود در واقع برخلاف هدف یا استراتژی شما هیچگاه به مقصود محوری نخواهد رسید بلکه این مقصود وسیله ای است برای اشتیاق شما به تغییر،و ستاره قطبی شما برای یافتن میسر است .
آینده متصور
اهداف بلند مدت متهورانه 10 تا 30 ساله : همه سازمان ها هدف دارند اما صرف هدف داشتن و تعهد به هدفی بزرگ و چالش برانگیز با یکدیگر تفاوت دارند . در واقع اهداف بلند مدت متهورانه نقطه وحدت بخش تلاش هاست .
شرح روشن از آینده : علاوه بر اهداف یک چشم انداز«شرح روشن»ازآینده است شرح روشن تصویری واضح ،جذاب و مشخص از وضعیتی است که در صورت رسیدن به اهداف تعیین شده حاصل می شود، شور و احساس و باوربخش های اصلی شرح روشن هستند.
ایدئولوژی محور-ارزشهای محور: ارزیابی فرهنگ ژاپنی ووضعیت ملی/پیشگام بودن دنباله رو دیگران نبودن ،انجام غیر ممکن ها.
ایدئولوژی محور-مقصود محوری: تجربه و لذت محض نوآوری و استفاده از تکنولوژی برای منافع و لذت عموم جامعه
آینده متصور-اهداف بلند مدت بزرگ و متهورانه : تبدیل شدن به مشهورترین شرکت جهت تغییر تصویر کیفیت پایین از محصولات ژاپنی در سراسر دنیا
آینده متصور-شرح روشن : ما محصولاتی خلق خواهیم کرد که در سراسر دنیا فراگیر شوند. ما اولین شرکت ژاپنی خواهیم بود که به بازار و ایالات متحده وارد وارد می شود و به طور مستقیم درآن بازار توزیع می کنند./ما در زمینه نوآوری هایی که شرکت آمریکایی در آن شکست خورده اند موفق خواهیم شد. مانند رادیو ترانزیستوری …
کیلپاتریک و سلیورمن 2005 این سوال را مطرح می کنند که چرا چشم انداز قدرتمند
است؟ به عقیده این دو صاحبنظران ،دلیل اصلی آن است که چشم انداز توجه را به خود جلب می کند در واقع چشم انداز موجب «تمرکز» می شود و با تمرکز می توان به مزایای دیگر چشم انداز پی برد.
تفاوت چشم انداز ،ماموریت و مقصد سازمان
ماموریت به این سوال پاسخ می دهد که ما چه کاری مشغول هستیم ؟ اما چشم انداز به این سوال پاسخ می دهد که ما میخواهیم په بشویم ؟ کمپبل و یانگ بین چشم انداز و ماموریت تفاوت قائل می شوند. از نظر آنها چشم انداز بیان آینده مطلوب و امکان پذیر سازمان است اما ماموریت بیشتر با وضع کنونی شرکت سر و کار دارد ویژگی شاخص یک چشم انداز استراتژیک بیان روند استراتژیک آینده شرکت است .یعنی ما به چه سمتی می رویم و تمرکز آتی ما برکالا ،مشتری و بازار، فناوری چه خواهد بود؟ بیانیه ماموریت یا رسالت اغلب دریاره منظرو مقصود کسب و کار فعلی شرکت است .یعنی ما که هستیم؟
چه کاری را می کنیم؟
و چرا هستیم؟
بعضی از شرکت ها برای توصیف خود به جای استفاده از بیانیه ی رسالت ازواژه مقصد کسب و کار استفاده می کنند .