مدیریت ریسک
«خطر» که پیشینه ای به قدمت تاریخ بشر دارد و حاصل کارش جز ویرانی و ضرر و زیان نیست ، از بدو خلقت انسان پیوسته همراه او و موجب دلمشغولی او بوده است . در آغاز خطر چندان پهناوری نداشت چون سرمایه اندک بود . رفته رفته با توسعه ی جوامع بشری و با پیشرفت تمدن ثروت دارایی انسان افزون تر شد ومیزان درگیری انسان باخطر ریسک افزایش یافت .
با رخ نمودن انقلاب صنعتی ،تنوع و تواتر و شدت ریسک روز به روز گسترش یافت ؛ بطوری که امروزه با پیش رفت تکنولوژی و ورود انواع فراورده های صنعتی در زندگی بشر با وجود تهسیلات فراوانی که برای رفاه انسان در پی داشته ریسک های جدید را نیز با خود وارد اجتماع کرده است .
ریسک می تواند به عنوان پدیده ای معرفی شود که محصول مغایرتهای بین انتظارات و واقعیتهاست . این فاصله و مغایرت ها به این علت وجود دارد که آینده نا شناخته است .
ماهیت ریسک ها در شرایطی قابل تشخیص است که:
1.محیط قابل کنترل باشد
2.اطلاعات کامل باشد
- منابع«پول -مهارت ها و تجهیزات » به حد کافی وجود داشته باشد.
ریسک عبارت است از هر چیزی که حال یا آینده دارایی یا توان درآمد زایی کسب و کارا تهدید می کند.
میزان ریسک حاصل ضرب احتمال وقوع یک حادثه در شدت وقوع و آثار آن می باشد.
مدیریت ریسک فرایندی است که هدف آن کاهش امکان آثار زیان آور یک فعالیت ، از طریق اقدام آگاهانه برای پیش بینی حوادث نا خواسته و برنامه ریزی برای اجتناب از آنهاست . به عبارت دیگر ،مدیریت ریسک رویکردی است که به دنبال شناسایی بهترین روش کنترل تهدیداتی است که امنیت یک کسب و کار را به مخاطره می اندازد.
مدیریت ریسک می تواند پیش نگرانه یا منفعلانه باشد.پیش نگرانه رویکرد پیشگرانه یا احتیاطی است که براساس آن بدون آنکه منتظر باشیم تا اتفاقاتی ناگوار رخ دهد از قبل تدابیر کنترلی لازم اتخاذ می شود.در حالی که رویکرد منفعلانه ، اقدامات کنترلی برای تسکین آلام پس از آنکه حادثه رخ داد ،مورد توجه قرار می گیرد .
«دیوید مولینز » از صاحبنظران کارآفرینی بر این باور است که یکی از موضوعات در کارآفرینی مدیریت ریسک است .
«سوبیرلی» انواع ریسک هایی را که کارآفرینان با آن مواجه می شوند در قالب ریسک های شخصی و ریسک های کسب و کار تقسیم بندی می کند:
ریسک های شخصی
–ریسک مالی: آیا شما بضاعت و استطاعت لازم را برای زیان سرمایه خود دارید؟
-ریسک شغلی: آیا شما می توانید دوباره به شغل قبلی یا میسر ترقی خود باز گردید؟
-ریسک خانوادگی و اجتماعی: شکست شما در کسب و کار چه تاثیری بر وجه یا شهرت خانوادگی و اجتماعی شما خواهد گذاشت ؟
-ریسک روحی و روانی : ترس وحشت شما از شکست چگونه است؟
ریسک کسب و کار
-ریسک بازار: آیا محصول یا خدمت فروش خواهد رسید ؟
-ریسک اعتماد: آیا مشتریان بدهی خود را خواهند پرداخت؟ درچه زمانی؟
-ریسک عملیاتی:آیا سیستم های کنترلی مناسب در محیط سازمان به کارگرفته شده است؟
-ریسک شهرت و اعتبار:آیا بازار به کاری که شما انجام می دهید،باور و اعتقاد دارد؟
مهم ترین اصل برای مدیریت ریسک تشخیص الگو و برنامه ریزی سناریو است اینکه چه حوادثی برای کسب و کار رخ خواهد داد ؟ احتمالا چگونه اتفاق می افتند؟ اگرآنها رخ دادند ما چه واکنشی برابرآنها نشان خواهیم داد؟ پیامد های احتمالی این حوادث چه خواهد بود؟
دیگر اصل مهم مدیریت ریسک این است که اگر مدیران می توانند با هزینه ی نسبتا پایین از شر ریسک خلاص شوند ، باید تلاش کنند که ریسک کسب و کار به حداقل ممکن کاهش یابد. بنابراین مدیران باید ریسک را به کسانی که توانایی و تمایل لازم را دارند ، انتقال دهند.
راهبردهای مدیریت ریسک
وقتی که ریسک ها شناسایی و ارزیابی شدند برای مدیریت آنها استراتژی ها و راهبرد های مختلفی وجود دارد که مهم ترین آنها :اجتناب -کاهش یا تسکین – پذیرش و نگهداری و انتقال . استفاده ی مطلوب از این استراتژی ها شاید بطور کامل امکان پذیر نباشد . علاوه بر آن کسب و کارهای کارآفرینانه ممکن است برای مقابله با یک ریسک مشخص،تلفیقی از این راهبرد ها را اتخاذ نمایند.
-راهبرد اجتناب از ریسک : استراتژی اجتناب یعنی انجام ندادن فعالیتی که باعث ریسک می شود.استراتژی اجتناب به نظر می رسد راه حلی برای تمام ریسک هاست ولی اجتناب از ریسک همچنین به معنی زیاندهی در مورد سودآوری های بالقوه است که امکان دارد به واسطه ی پذیرش آن ریسک حاصل شود . داخل نشدن به یک بازار به منظور اجتناب از ریسک همچنین احتمال کسب سودآوری را ضایع می کند.
-راهبرد کاهش ریسک: استراتژی کاهش یعنی بکار گیری شیوه هایی که باعث کاهش شدت زیان می شود .
-راهبرد پذیرش ریسک: استراتژی پذیرش یعنی قبول و زیان وقتی که آن رخ می دهد. درواقع خود تضمینی یا تضمین شخص در قالب جای می گیرد. پذیرش ریسک یک استراتژی قابل قبول برای ریسک های کوچک یا خیلی بزرگ است .کلیه ریسک هایی که قابل اجتناب و انتقال نیستند ،ضرورتا قابل پذیرش هستند . اینها شامل ریسک هایی می شود که خیلی بزرگ هستند که یا محافظت در مقابل آن امکان پذیر نیست ، یا پرداخت هزینه بیمه آن شاید عملی نباشد. در این زمینه جنگ بخاطر ویژگی هایش و عدم وجود تضمین نسبت به ریسک هایش مثال مناسبی است .
-راهبرد انتقال ریسک: در استراتژی انتقال معمولا به وسیله ی بستن قرارداد یا انجام اقدامات احتیاطی سازمان دیگر ریسک را قبول می کند. بیمه کردن یک نوع استراتژی انتقال ریسک با استفاده از قرار داد است .
با ریسک ها بسته به ماهیتشان با روشهای متعددی می توان برخورد کرد .مهم ترین و موثر ترین شیوه انتقال ریسک به بیمه گر است . بیمه گر با استفاده از آمار حساب احتمالات تجربیات گذشته هزینه ی ریسک یا حق بیمه فنی را محاسبه و مبلغی را به عنوان هزینه ی عملیاتی و سود معقول خود به آن اضافه می کند . تا حق بیمه ی تجاری بدست آید . این رقم حق بیمه ای است که بیمه گذار بابت انتقال ریسک به بیمه گر می پردازد .
قرارداد بیمه
ریسک، دلیل وجود بیمه است ،بدون ریسک بیمه مفهوم وجودی خود را از دست می دهد . در جامعه ای که ریسک وجود نداشته باشد بیمه هم وجود ندارد ؛زیرا نیازی به وجود آن نیست . ریسک یا خطر انواع شکل های مختلف دارد ولی با توجه به تغییرات گوناگون و به رغم تنوع آن یک جنبه و نتیجه ی ثابت دارد . آن این است که ریسک بد نا مطلوب است و ما می توانیم ریسک را نتیجه ی نا مطلوب و زیان آور حادثه ی آینده قلمداد کنیم . در مقابل ریسک ، شانس قرار داد که بر خلاف ریسک دارای عنصر خوب مثبت مطلوب است از این رو شانس را می توان نتیجه ی مثبت خوشایند و سودآور حادثه قلمداد کرد.